بنابراین مدت زمان بیشترین بار مصرف در این 6 ماه، حدود 5/3 ساعت میشود. حال اگر ساعت رسمی کشور در این 6ماه به میزان یک ساعت جلو برود، به این معنا که غروب آفتاب از ساعت 5/7 به 5/8 بعدازظهر تغییر یابد، توانستهایم از این طریق زمان 5/3 ساعته پرمصرف را به 5/2 ساعت کاهش دهیم.
با توجه به اینکه یکی از اصلیترین مشکلات مبحث صرفهجویی در مصرف انرژی، کاستن از حجم فشار وارده بر نیروگاهها در زمان پرمصرفی است، لذا تغییر ساعت در شش ماه اول هر سال، در کاهش این حجم بار مؤثر خواهد بود.
میزان کل صرفهجویی در مصرف انرژی در طول مدت 6 ماه مسئله قابل توجهی است. هرچند با توجه به بلندی طول روز و روشن شدن زودتر هوا، این تغییر ساعت تفاوتی در میزان مصرف انرژی صبحگاهی ندارد، اما همانطور که در فوق گذشت، تغییر ساعت باعث کاهش مصرف انرژی شبانگاهی میشود.
براساس نظرات کارشناسی شده و متفاوتی که در این مورد اعلام شده، رقم ریالی این صرفهجویی در 6 ماه، بین هزار تا 3 هزارو 500 میلیارد ریال است. چنان که در بدبینانهترین حالت، در قبال هریک درصد صرفهجویی انرژی متأثر از تغییر ساعت، 600 میلیارد ریال صرفهجویی ریالی حاصل میشود.
با توجه به گزارشهای نشر یافته از تأثیرات این تغییر بر صرفهجویی انرژی و مالی، هیچ برآوردی کمتر از 5/1درصد کاهش مصرف وجود ندارد. یعنی در نازلترین حالت، همانطور که گفته شد، هزار میلیارد ریال صرفهجویی، قطعی است.
نکته قابل اشاره دیگر فرهنگ مصرف در جامعه ایرانی است. مردم ما عادت کردهاند حداکثر استفاده و گاه استفاده غیر ضرور از اقلام متنوع انرژی بنمایند. البته یکی از علل این عادت، ارزان بودن انرژی در کشور و پرداخت یارانه قابل توجه بابت آن توسط دولتها بوده است.
متأسفانه این نوع از اسراف در کشور ما نهادینه شده است. لذا، یکی از راهکارهای کاستن غیرمحسوس از مصرف بالا، طرح تغییر ساعت بوده است که البته نتیجه آن نیز مثبت ارزیابی میشود.
البته دیدگاه دیگری هم در ارتباط با این موضوع وجود دارد. عدهای معتقدند: «به فرض تأثیر مثبت تغییر ساعت بر صرفهجویی انرژی، نباید با این کار باعث اختلال در زندگی مردم شویم! بهتر است به جای تغییر ساعت رسمی کشور، ساعت شروع به کار مردم را تغییر دهیم.»
اگر بخواهیم این دیدگاه را مورد نقد قرار دهیم، طرح چند نکته ضروری به نظر میرسد. این نکات عبارتند از:
اولاً؛ تجربه کوتاهمدت تغییر ساعت کاری در ابتدای سال85، که اصلیترین تبلور آن در تغییر ساعت شروع به کار مدارس بود، تجربه موفقی به نظر نمیرسد. این اتفاق باعث کاهش ساعت استراحت گروه سنی کودکان، نونهالان و نوجوانانی شد که در این سنین، بیش از سایرین به مراقبتهای خاص دوران رشد چون خواب خوب و کافی نیاز دارند.
در صورتی که تغییر ساعت کار مدارس باعث زودتر بیدار شدن آنان در صبح و تغییر نیافتن ساعت به بالین رفتنشان در شب میشود. این حالت برای بزرگسالان نیز با درصد تأثیرگذاری کمترتر صادق است.
ثانیاً؛ همانطور که در بالا اشاره شد، مسئله اصلی در بحث انرژی، کاستن از بار مصرف در شامگاهان است و از این رو تغییر زمان شروع به کار روزانه، تغییری در میزان مصرف انرژی ندارد.
ثالثاً؛ ایجاد اختلال در برنامهریزی زندگی مردم به عکس نظر فوق زمانی اتفاق میافتد که مردم ساعت شروع و اتمام کارشان در هر 6 ماه متفاوت با 6 ماه قبل باشد. در حالی که با توجه به تغییر ساعت رسمی در ابتدای سال و عید نوروز، تقریباً کسی متوجه این تغییر در روند زندگی نمیشود و خیلی سریع به آن عادت میکنیم. (هر چند اگر مسئله صرفهجویی در مصرف نبود، طبیعتاً همان روال عادی زندگی، بهترین روش میتوانست باشد اما...)
در بحث تغییر نکردن ساعت در اروپا این نکته قابل توجه است که فرهنگ مصرف بیرویه در کشور ما و ارزان بودن انرژی در ایران، مسئلهای است که به هیچ وجه در دیگر کشورها وجود ندارد و به همین خاطر باید گفت، به فرض نبود چنین طرحی در دیگر کشورها نیز در ایران این کار با توجه به وضع موجود باید اتفاق بیفتد.
نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی